كاهن پير در خلوت حرف ميزند و حرف ميزند و من گيج و گنگ و خسته كلماتي را ميشنوم كه تكرار ميشوند:
... آرامش ... صبر ... سكون ... ... .
آرام آرام با زمين يكي ميشوم.
دكلها روي من ميرويند،
با سيمهايي كه از ميان آسمان ميگذرند.
.
Original Post: Monday October 1, 2007 - 04:08am IRST
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر