واييييي! وووووويييييي....
چقده من بدبختم، چقده من بيچارهم. نكبت سرتاپاي وجود زنگارگرفتهي دردآلودم را فرا گرفته است. هيييننن! برو... برو كه ازت بدم ميات. چقدر من صب تا به شب، شب تا به صب مينالم از بيوفايي و جفاي يار و دوست و رفيق و آشنا و غيره و امثالهم. آآآهههه تو هم با ما نبودي كه آخه. اگرم بودي يه كاري ميكردم نباشي كه بعدش بتونم گريه كنم. آخه من خيييلي گريه رو دوست دارم. اصلاً من مازوخيستم. ميدوني كه من از تو و تو و تو و حتي اونيكي هم ناراحتترم، اهو اهو اهو گييه ميكنم هي. تهوع دارم هي، قي و اسهال و استفراغ. قرصي هم بشم، قرصامو نمخورم. من اينم، تازهشم من خيلي اونجوريم، خو من ايجوريم خو. جر ميدمشون همه رو از بيخ! تف تف تف. عق عق پيف پيف.
اينجا اينترنت است، صداي چسنالهي روشنفكران كشور
دم به دقه، روي موجِ دابليو دابليو دابليو دات هفتصدوبيست دات يارو دات عق
پيففففف
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر