۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبه

اسكروچنامه

چن وقته (دقيقاً نمي‌دونم چند وقت) يه مرضي گرفتم. مي‌شينم همينطور چندتا صفحه بخصوص رو هي ري‌فرش مي‌كنم كه كلاً هيچ ربطي بهم ندارن (به من و توام همينطور) و يه حس احمقانه‌ي بي معني توم منتظره يه اتفاق بخصوصي بيفته كه همه چي يهو تغيير كنه و بعدش وقتي خيلي اين داستان طولاني مي‌شه يهو شاكي مي‌شم و مي‌رم در نهايت عصبانيت يه چايي مي‌ريزم و مي‌خورم و بعدشم يه سيگار پشت‌بند و بعد يه كم كه آروم‌تر مي‌شم دوباره حركات احمقانه بالا رو تكرار مي‌كنم، تا چايي و سيگار بعدي. دكتر يعني من خوب مي‌شم؟

چن وقته هي وقتي گاز مي‌دم، جاي اينكه به ماشيناي جلوم و راه و جاده نگا كنم، به عقربه دور موتور نگا مي‌كنم. بعدش كه به مقصد مي‌رسم كلي تعجب مي‌كنم كه هنوز زنده‌م. دكتر من چمه؟

چن وقته شبا (هر شب) به خودم قول مي‌دم قبل از 3 و نيم ديگه بخوابم. بعد مي‌بينم كه سه چار ساعت وقت دارم بشينم يه فيلم نگا كنم. بعد يخوردشو مي‌بينم به يه جاهاييش كه مي‌رسه دلم شور ميفته قطعش مي‌كنم. يه فيلم ديگه مي‌ذارم بازم همينطوري ميشم. مي‌رم سراغ همون صفه تيريپ ري‌فرشيا بعد يهو بخودم ميام مي‌فهمم هيچي نشد كه بشه. چن وقته وقتي صبحا كه از خواب پا مي‌شم مي‌بينم ظهره. دكتر الان ساعت چنده راستي؟

چن وقته وقتي هيچكي دورو برم نيست، الكي يهو فحش مي‌دم. بعدش ناراحت ميشم. فكر مي‌كنم كه با كي بودم. معمولا به نتيجه نمي‌رسم. براي اطمينان به چند نفر آدم مشخص فحش مي‌دم. بازم ناراحت مي‌شم، مي‌رم يه چايي مي‌ريزم پشبندشم يه سيگار آتيش مي‌كنم. دكتر چن وقته خيلي مي‌رم دسشويي، كليه‌هام خراب نشه يه‌وقت!

مي‌دوني ... چن وقته احساس مي‌كنم هركاري دلم بخواد مي‌تونم بكنم، هيچ كسم جلودارم نيست. ولي بعدش مي‌فهمم كه خودم جلوي خودمو مي‌گيرم. بعدش شاكي مي‌شم. بعد فحش مي‌دم ... يه چايي ... يه سيگار ... اينم به تو ربطي نداره دكي‌جون، مي‌دونم، اينجوري مثل خنگا به من نگا نكن! چي بتو ربط داره؟

دكتر راستي ديشب اومدم برم سينما ياد مدل فيلم ديدنم افتادم بي‌خيال شدم. خداييش دلشوره تو سينما اصلا فاز نمي‌ده، عوضش رفتم تو فاطمي و ميرعماد ولگردي ... دكتر ... چرا خفه‌خون گرفتي پس؟ چت كردي؟ با توام. دكي جون! دكي! اوا چرا چشات رفت كاسه سرت؟ هه هه هه!

چن وقته فكر مي‌كنم اين يارو گوريل خنگولي پشميه دكتره. برم يه فيلم ببينم، نه ايندفه اول برم دسشويي ولي قبلش بذار يه ري‌فرشي بريم ببينيم چي شد بالاخره.

گه به گور پدرشون!

....

اووووي ولم كنين! منو كجا مي‌برين. عوضي! ولم كن .. !! آهاااااي ... كمك ... دكتر

Original Post: Wednesday December 20, 2006 - 12:41am IRST

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر