۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

دو تا دو تا

شونه‌هات رو بنداز پايين. قوز نكن. خودتو شل كن، از تو يقه‌ت بيا بيرون. هيچ كار مهمي نمي‌خواي بكني. مي‌خواي چارتا كلمه چيز بنويسي. چارتا كلمه كه همينا شد دوتاش. موند دوتاي ديگه‌ش. دوتاي ديگه، دوتاي ديگه، دوتا ... بسه. همين بود. اينم شد دوتاي ديگه‌ش. دو دو تا چارتا.
ولي بازم قوز كردي، يادت بيار صاف نشستنو.
زكي! تازه اينم دوتاي ديگه.
برم بكپم.
دوتا دوتا؟! تو نميري چارتا چارتا.
مي‌خوام برم تو خيابون. اونجا خيلي صاف‌ترم، آدم‌ترم، با خودم مهربون‌ترم. برم؟ نه الان نه. بكپم؟ آره بكپم. نرَم؟ ولي بكپم؟ همينجا بكپنم؟ بكپنم؟ كپنيدن نداريم! وقت نداريم. شام چي؟ شام داريم؟ شام نه، صبونه داريم. بعد از خواب، سر ظهر بخور و كيف كن. كيف كن و برو بيرون. برو خيابون. برو. از ديوارا فاصله بگير. از آدما هم. از دور نگاشون كن. اميدوار باش به همه. به خودت. به اونا. به اينا. به اينكه اميد بهتر از نااميديه. تصادف نكن. تصادم نكن. تناول نكن. تكثر بخور.
برو تو خيابون. آره اونجا قوت مي‌گيري، يادت ميره چي مي‌خوري.
دو دو تا، شونزده‌تا.
... بلكه‌م شصت و چارتا.
نرو بكپ، برو بكپن. بپكنم؟ نه بمير. صاف بخواب. قوز نكن. صب بخير. شب خوش.
بسه ديگه. همين بود. تموم شد.

۲ نظر: