۱۳۹۳ مهر ۱۶, چهارشنبه

ورود به وضعيت خاكستري

يه كاري كه اين سالها با بيشتر آدماي دور و اطراف كرد اين بود كه بغض و نفرت و عصبانيت رو توي وجودشون جاگير كرد طوري كه الآن اگه كسي با كسي مي‌خواد بحث كنه اول به حداكثر درجه ممكن غيض و بغضشو قووم مياره بعد به قصد جر دادن طرفش وارد بحث مي‌شه (خودم يكيش). در اين وضعيت هم اصولاً مهم نيست كي درست مي‌گه كي غلط؛ كلاً ملاكِ حقانيت، شدت حمله‌س ولي فقط براي خود آدم و موافقينش. كه اين نتيجه‌ش در بهترين حالت يه يارگيريه تو يه بازي طناب‌كشي و نه اقناع و نه جذب نظر ديگري. يعني يجورايي رجعت به دهه پنجاه و شصت. و اين تاسف آوره.
حالا با توجه به تغيير نسبي شرايط من فكر مي‌كنم يكي بايد اينو بلند جار بزنه كه:
«توجه، توجه! علامتي كه هم‌اكنون مي‌شنويد اعلام وضعيت خاكستري است و معني و مفهوم آن اين است كه اضطرار موضع‌گيري عدواني تمام شده؛ از سنگرها بيرون آمده گفتگو كنيد، الزاماً هم توافق نكنيد ولي لااقل بدانيد امكانش هست.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر