زن شيون و فغان ميكند. مرد زن را به عقب هل ميدهد. مامورها چند درختچه و گلدان گل و گياه را پشت وانت شهرداري ريختهاند و يكيشان بيسيم به دست رو به خيابان ايستاده. جلوتر ميروم. زن فحش ميدهد و جيغ ميكشد و به سمت وانت حمله ميكند. مرد زن را زير باد كتك ميگيرد و چند بار توي سر و صورت زن ميزند، چشمهاي مرد پر از اشك است. پسر نه - ده سالهاي چند قدم آنطرفتر ايستاده و نگاه ميكند. مرددم كه چطور مرد را كنار بكشم. عابرهاي پياده و سواره نگاه ميكنند و رد ميشوند. دست مرد را ميگيرم و به طرف خودم ميكشم. نگاهم ميكند. كمي ترسيده. آهسته و آرام ميگويم «ولش كن». با استيصال ميگويد «نميشه، وگرنه خودمونم ميبرن» زن كمي عقبتر رفته و رو به خيابان داد و فرياد ميكند. مرد سراغ مامورها ميرود و شروع به صحبت ميكند، پشت سرش ميروم. «جناب سروان شما رو بخدا نبرين، من چيكار كنم آخه؟» سعي ميكنم مداخله كنم «سركار، حالا نميشه شما كوتاه بياين، ميبيني كه وضعشونو» «قانونه آقا. بهشون گفتم بايد بيان سد معبر، اونجا رسيدگي ميشه.» رويم را به طرف مرد برميگردانم، ميبينم زن در حال حمله جلو ميآيد و فحش ميدهد. مرد برميگردد سمت زن و دوباره هلش ميدهد، زن فرياد ميزند و به جلو آمدن اصرار دارد. مرد دوباره شروع ميكند به كتك زدن زن. يك پاجروي مشكي از پسيان وارد وليعصر ميشود و يك زن با آرايش مفصل از پنجرۀ شاگرد رو به من ميگويد خب يه كاري بكن، همينجوري وايسادي داري نگاه ميكني؟ عجب مردايي داريم!»، ميگويم «اوني كه بغل دستته بگو بزنه بغل، مگه مرد نيست؟» به حالتي شبيه «واه» در حاليكه پشت چشمش را نازك ميكند، سرش را برميگرداند و شيشه را بالا ميدهد. مرد بالاي سر زن كه روي زمين نشسته و همچنان فحش ميدهد، ايستاده و به مامورها كه چفت و بست پشت وانت را محكم ميكنند، خيره شده. دو مامور پشت وانت و افسر بيسيم به دست كنار راننده مينشيند. عرض وليعصر را به سمت شمال دور ميزنند و به سمت تجريش از چراغ قرمز تقاطع پسيان رد ميشوند و ميروند. مرد و زن را نگاه ميكنم. دارند شور ميكنند. مرد دست پسربچه را ميگيرد، زن توبرهاي از پشت جدول كنار نهر برميدارد و سهتايي با آرامش از عرض خيابان به سمت مقابل ميروند.
همينطور كه شستهايم زير بندهاي كولهپشتي چفت شده، با نگاه خيره دنبالشان ميكنم. با هم خيلي جدي در حال مذاكرهاند. ديگر نميبينمشان. برميگردم توي پيادهرو، دكمۀ پخش موزيك روي موبايلم را ميزنم. راهم را ميكشم بروم سر پل.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر