شب برف اومد، صبح آفتاب زد دخلش رو آورد.
ميتوني از آب شدن برف غصه بخوري،
ميتوني از حركت توي اين تغيير لذت ببري.
ميتوني بين اون غصه و اين لذت در نوسان باشي.
ميتوني هم با خودت همينجور الكي حرف بزني تا برف بعدي.
من ميرم با باقيموندهش هر چي كه هست برف بازي.
ميتوني از آب شدن برف غصه بخوري،
ميتوني از حركت توي اين تغيير لذت ببري.
ميتوني بين اون غصه و اين لذت در نوسان باشي.
ميتوني هم با خودت همينجور الكي حرف بزني تا برف بعدي.
من ميرم با باقيموندهش هر چي كه هست برف بازي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر