۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

چهارشنبه نوزده اكتبر

صبح جلسه دارم، ولي يه مرضي افتاده به جونم كه نمي‌ذاره بخوابم. نمي‌دونم چيه، دارم دنبالش مي‌گردم، خيلي آشناس. مسنجرم روشنه و طبق معمول اينويزيبله. «شاپ» آدما از اون پايين كله‌شون مياد بالا و دوباره ميره پايين. «شوپ» چراغ خاموششون مياد بالا و ميره پايين. اعصابشونو ندارم. تو يوتوب دنبال يه آهنگ قديمي مي‌گردم كه مدتها پيش خيلي گوشش ميدادم. ويدئوش رو هم دوست داشتم. عيال سابق دوستش نداشت. فكر مي‌كرد من دارم وسطاش هيزي مي‌كنم. فكر مي‌كنم بايد يه چيزي تو اون ويدئو باشه كه يه كم حس الانمو داشته باشه. ويدئو رو پيدا مي‌كنم. نگاش مي‌كنم. هنوزم قشنگه. ولي يه اشكالي داره، حالش اوني نيست كه به حال الان من بخوره. مي‌رم تو اين ستون بغلش نگاه مي‌كنم بلكه تو پيشنهاداش يه چيز درست و درموني باشه ولي بي‌فايده‌س. فحش مياد تو دهنم، فحش مي‌دم. به اينكه چرا همه‌ي دنيا بايد از نظر اين سيستم كودن و كور يه جور فرض بشن. چرا به صرف اينكه من يه آهنگ پاپ يه سال دهه‌ي نود رو نگاه كردم بايد هر چي آهنگ پاپ در پيت دور و بر همون سال رو بهم پيشنهاد كنه، چرا نبايد فكر كنه كه اين آدم شايد يه كم سليقه داشته باشه.
ولش كن. مي‌بندمش.
شوپ شاپ، يكي مي‌خواد يكي ديگه ببيندش، من بايد شاپ و شوپش رو بشنوم. شوپ... شاپ. به اين فكر مي‌كنم كه چرا آدما هم مي‌خوان، هم نمي‌خوان كه بنظر بياد كه مي‌خوان! بعد فكر مي‌كنم كه خب تقصيري هم ندارن، هميشه اينجوري بوده، كلاً هميشه رسم بر اينه كه نبايد مستقيم حرف بزني، بايد كرشمه بياي، بايد قر و قربيله بريزي تا توجه طرف رو جلب كني، همه كه مدل تو خركي نيستن. بعد فكر مي‌كنم كه من خركي‌يم؟ بعد فكر مي‌كنم كه شايد. خوبه؟ بده؟ نمي‌دونم. ولش كن.
مي‌رم سراغ عكسام. اين عكسا رو دوس دارم. مدتها بود كه مي‌خواستم همچين عكسايي بگيرم. اين فضاها رو براي خودم نگه دارم. بدونم كه خيالات و توهماتم نبوده و نيست. حوصله‌شونو ند ارم. مي‌بندمشون. حالم يه جوريه. شاپ.  الان مي‌دونم چمه. ميرم تو فولدر عكساش....
 يه باد خوبي مياد از پنجره. پرده رو پس مي‌زنه. از لاي پرده‌اي كه داره موج مي‌خوره مي‌شه ساختموناي بلند بالاي تپه رو ديد كه چراغاشون تك و توك روشنه. قشنگه. يه كمي آرومترم. ولي مي‌دونم كه اين آروم بودن مي‌تونه كه خيلي طولاني نباشه. شايد بهتره بگيرم بخوابم. مي‌رم صفه‌ي كانت‌دان رو نگاه مي‌كنم. 7 روز و 18 ساعت و ... الان وقت خوبيه براي خوابيدن. آره وقت خوابه. اه باز يادم اومد صب جلسه دارم. گندش بزنن. ولش كن. شوپ. ميرم بخوابم.

۲ نظر: