تصور كن زمين از آسمون شكايتي داشته باشه!
يا كوه از زمين
يا سنگ از كوه
يا جويبار از سنگ
يا تكدرخت از جويبار
يا پرنده از تكدرخت
يا آسمون از پرنده
يا زمين از آسمون
يا كوه از زمين
سنگ از كوه
جويبار از سنگ
تكدرخت از جويبار
پرنده از تكدرخت
آسمون از پرنده
زمين از آسمون
كوه از زمين
سنگ از كوه
جويبار از سنگ
تكدرخت از جويبار
پرنده از تكدرخت
آسمون از پرنده
زمين از آسمون
كوه از زمين
سنگ از كوه
جويبار از سنگ
تكدرخت از جويبار
پرنده از تكدرخت
يا آسمون از پرنده
زمين از آسمون
...
چه عجيبه!
ميبيني؟
راز نگفته رو بايد ميگفت
باد كه رد ميشد به من گفت
من به تو
تو به باد
باد به من به تو به باد به من به تو به باد به من به تو به باد به من به تو به باد به من به تو به باد به من به تو به باد به من به تو به باد ...
هو هو هو
هِي هِي هِي داريم ميگيم
فقط ميگيم
ولي تا كي كي كي؟
نميدونم، نميدونيم. نميخوايم بدونيم؟
لي لي لي
بازي بچهها تو خيابونو
سنگ رو سنگ رو سنگ ...
هفسنگ
بزن توپو! بريزشون!
بسه ديگه، بي شكايتِ سنگ
از كوه از زمين از آسمون از پرنده از تكدرخت از جويبار
از كوه از زمين از آسمون از پرنده از تكدرخت از جويبار
بگيم، بگم، بگي
به من به تو به من به تو به من به تو به من به تو به من به تو به من به تو به من به تو
تا نگيم به باد
از راز نگفتهمون
تا برسيم به كوچهمون
به خونهمون
به بازيمون
به خندهمون
...
يه بار ديگه، حالا يه بار ديگه تصور كن!
.
عجب بازی تصویری خوبی دارند این کلمهها! یکجور کانکریتپوئتری که قاطی شعر شدهباشد...آدم دلش میخواست "هفتسنگ" هم یک بازیای داشتهباشد.و کلاً این شعر باید خیلی تندتند خونده بشه!
پاسخحذف