به چي داري فك ميكني؟
نميدونم، به خودم شايد!
خودت چي؟
خودم ديگه، همين كه اينجوريم.
خب تو كه جور خوبي هستي. چرا فك ميكني؟
. . .
نميخواي چيزي بگي؟
چي بگم خب؟ آخه چيزي نمياد تو دهنم كه بگم.
خب باشه بذار من بگم.
بگو.
امروز رفتم پيش اون يارو كه گفتم اون كارا رو داده بودم انجام بده برام.
خب؟
گفتم ...
ببين من ميخوام اينو بذارم مردم بخونن.
چيو؟
همينو.
؟ ! ؟
واسه همين نميخوام خيلي چيزا رو توش بيارم.
نميفهمم چي ميگي! منظورت چيه؟
ببين ولش كن. بيا صحبتو همينجا قطع كنيم. منم ميرم يه چيزي بنويسم.
. . . تو حالت خوبه؟
آره بابا، خوبم.
چه ميدونم والا!
:)
خب پس منم برم بخوابم.
باشه برو.
شب بخير
شب بخير
.
.
.
تو مريضي؟
نه!
پس چي؟
هيچي.
هيچي كه هيچي نيست؟ هست؟
نه!
نه چي؟
نه هيچي.
هيچي كه هيچي.
آره خب.
خب نميشه بري بخوابي؟
چرا.
پس برو.
نه.
چرا؟
نميخوام.
عجب!؟
بله، عجب.
با كي لج كردي؟
با هيچكي.
پس چرا داري لج ميكني؟
لج نميكنم.
پس اين چيه؟
هيچي نيست.
مطمئني؟
آره.
چه جالب!
چي جالب؟
نميدونم.
خب.
مرض و خب.
مرض و خب؟
آره پس مرض و چي؟ هيچي؟
مرض و هيچي؟
مرض و هيچي.
آهان.
هخخخ هوخخخ هااعخخخخ
. . .
.
.
.
سلام، من كامبيزم. خواستم ببينم هستي بيام اين امانتيتو بهت بدم. يا نه. نيستي؟ يا چي؟ هيچي. خب پس اگه اومدي بهم زنگ بزن.
.
.
.
الو!
بله؟
چرا گوشي رو ورنميداري؟
نشنيدم صداي زنگو.
خب چرا آخه؟
گوشي تو اطاق بود منم دسشويي بودم.
آهان خب. ببين مياي بريم سينما؟
نه. ميخوام برم دسشويي.
خب باشه. پس كاري نداري؟
نه قربانت.
خدافظ
خدافظ
.
.
.
چته؟
چي چته؟
هيچي.
من جورِ خوبي هستم.
خب شب بخير
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر